بزرگراه

ماوی یعنی آبی، مثل اقیانوس، آسمان، کوه‌ها، و دلتنگی

تقریبا یک ماهِ آینده ممکنه وارد مسیر جدیدی بشم، نقطه‌ی عطف جدیدیه، و خیلی دل نگرانم که چی بشه و چطور بشه...

دلم می خواد به اون نقشه‌ی بزرگ اعتقاد داشته باشم و دعا کنم اتفاقی که می افته باعث شه تو اون نقشه ی بزرگ خوشحال باشم... خدایا خودت مراقب باش. 

 

نوشته شده در جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۸ساعت 1:39 توسط ماوی| |

اوضاع و احوال این روزها اینکه شب ها خواب های آشفته ای می بینم از رها کردنِ رویاهام... تو هر خواب مغموم و مضطرب دنبالِ راه چاره‌ام که رویاهامو برگردونم. که انتخابا و تصمیمامو عوض کنم...

خواب ها ادامه ی جهان واقعیت اند. 

ماوی؟ بالاخره میخوای چیکار کنی؟ بچسبی به زندگی آرومِ عادی یا نخ بادکنک آرزوهای دور و قدیمو که هیچ وقت از سرت نیفتادن بگیری؟ بالاخره میخوای روحِ چموش تشنه ی قصه و ماجراتو رام کنی یا نه؟ بالاخره نعمتِ جوانی رو میخوای وقف چه راهی کنی؟ 

آخ از این دلبستگی ها و وابستگی ها...

 

نوشته شده در چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۸ساعت 1:53 توسط ماوی| |

Design By : Night Melody